مطمئن باش ، برو ...
ضربه ات کاری بود ، دل من سخت شکست ...
و چه زشت به من و سادگیم خندیدی
به من و عشقی پاک ، که پر از یاد تو بود ...
و به این قلب یتیم
که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود ...
تو برو تا راحت تر
تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
خیلی ها نفرین میکنن ... تلافی میکنن... اما نه ... نفرین من ...
الهی اونی که دوستش داری تنهات نذاره ...
تلافی من .... میرم تا به اون برسی ...
سره راهت نباشم ... راستی ... قد من
دوست داره ...
یک روز فکر میکردم اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به اتش میکشم اما امروز برای دیدنش حاضر نیستم حتی کبریتی روشن کنم
دلم را مبتلایت کرده بودم
:: بازدید از این مطلب : 222
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1